دسته: حقوق
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 78 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 88
مقدمه
موضوع درس جرمشناسی در نیمسال كنونی بزهكاری زنان[1] است كه سعی خواهیم كرد به موضوع جنسیت مؤنث و بزهكاری بپردازیم. البته باید خاطر نشان كرد كه دو عبارت جنس[2] و جنسیت[3] باهم متفاوت هستند، چراكه منظور از عبارت جنس مؤنث همان ویژگیهای بیولوژیك و فیزیولوژیك زنانه است اما وقتی از كلمه جنسیت استفاده میشود به جنبههای اجتماعی و حقوقی متمایز میان زنان و مردان اشاره میشود. اصطلاح جنسیت از دستآوردهای جنبش فمینیستی است.
در مقطع كارشناسی جنسیت در كنار عوامل دیگری نظیر سن تحت عنوان «عوامل ذاتی جرم» مطالعه گردید، اما در این مقطع به طور خاص به نقش زنان در بزهكاری پرداخته خواهد شد؛ در این درس به دیدگاههای فمنیستی دربارة حقوق كیفری هم پرداخته میشود كه معتقدند حقوق كیفری با دیدی مردانه نوشته شده است. در حقوق كیفری به طور سنتی برخی از دیده ترحم به زنان مینگرند و برخی دیگر آنان را باعث تمامی جرائم میدانند. در جرمشناسی جدید میخواهند این دیدگاه را اصلاح كرده و نقش زنان چه به عنوان بزهكار و چه بزهدیده را بررسی كنند.
اما چرا این موضوع برای این نیمسال انتخاب شده است؟ برای پاسخ به این سؤال و بیان اهمیت موضوع بزهكاری زنان باید به مطالب زیر اشاره شود:
اهمیت موضوع بزهكاری زنان
1- جایگاهی كه زن به عنوان همسر و مادر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارد؛ چنانكه در مقدمه قانون اساسی نیز فرازهایی در این باره آمده است و یا در اصل دهم قانون اساسی به نهاد خانواده به عنوان مبنای جامعه اسلامی اشاره شده است، همچنین در اصل بیستو یكم به حقوق زنان[4] اشاره شده است. حال میخواهیم ببینیم كه نقش زن در نهاد خانواده چگونه است و چگونه میتواند در بزهكاری و بزه دیدگی مؤثر باشد و علاوه بر این، تأكید قانون اساسی بر جایگاه و حقوق زن چه تأثیری بر قوانین عادی داشته است؟
2- نظام سیاسی كشور ما پس از انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی است و در این نظام روحانیت حكومت دارند. حكومت روحانیت یعنی حكومت فقه كه، در فقه نیز تفاوتهائی میان دو جنس قائل شدهاند، مثل انحصار قضاوت برای مردان و یا انحصار حق قتل در فراش (موضوع ماده 630 ق.م.ا) كه حقی مختص مردان است. در این نیمسال به این امر میپردازیم كه آیا این تفاوتهای جنسیتی در زمینه جرمشناسی هم میتواند مطرح شود و یا اینكه این تفاوتها چه تأثیری بر بزهكاری و بزهدیدگی زنان دارند.
3- در فضای سیاسی فعلی كشور، به مناسبت طرح برنامة چهارم توسعه كشور، بحث كنارگذاشتن و عدم لحاظ تفاوتهای جنسیتی در زمینههای حقوقی (مالی، كیفری و...) مطرح شده است، كه البته شورای نگهبان با تحقق این امر به این دلیل كه در اسلام تفاوتهایی بین دو جنس مذكر و مؤنث وجود دارد مخالفت كرد.
عنوان دقیق برنامة چهارم توسعه «برنامه چهارم توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی» است، لذا وقتی درباره رفع تبعیض جنسیتی در آن بحث میشود به این معناست كه در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بایستی زن و مرد یكسان تلقی شوند. یكی از همین مسائل اجتماعی بحث بزهكاری و بزهدیدگی زنان است.
4- دلیل چهارم یك دلیل جمعیت شناختی است؛ حدود نیمی از پیكره اجتماع را زنان تشكیل میدهند (در حال حاضر جمعیت زنان كشور باتفاوتی حدوداَ یك میلیون نفری، بیش از مردان است) و در ربع قرن اخیر هم حضور زنان در عرصههای علمی و آموزشی بیشتر شده و به تبع آن حضور اجتماعی زنان هم افزایش یافته است. این امر نشانگر آن است كه برخلاف اكثر جوامع اسلامی دیگر (مثل كشور كویت و عربستان) زنان در جامعه ایران منفعل نبوده بلكه كنشگر هستند، یعنی تصمیم میگیرند كه این تصمیم میتواند مربوط به جرم باشد.
5- دلیل دیگر یك دلیل سیاسی اجتماعی است؛ به لحاظ بالا بودن جمعیت زنان و اینكه زنان ایرانی از سال 1342 حق رأی پیدا كردهاند در سالهای اخیر نیز شاهد فعالیتهای سیاسی اجتماعی بیشتری از سوی آنان نسبت به گذشته هستیم. مثلاَ زنان در دوم خرداد ماه سال 1376 نقش عمدهایی راایفا كردند. علاوه بر این میتوان به سازمانهای غیردولتی (NGO) بسیاری اشاره كرد كه زنان در آنها نقش فعالی دارند و حتی بنیانگذار بسیاری از آنها بودهاند. دریافت جایزه نوبل سال 2004 توسط یك زن ایرانی از دیگر نشانههای افزایش فعالیتهای سیاسی و اجتماعی زنان در سالهای اخیر است.
6- در بیست و پنج سال اخیر تحصیلات و حرفهآموزی زنان با رشد چشمگیری همراه بوده است و دلیل آن هم افزایش مراكز آموزش عالی میباشد و البته امروزه والدین بیشتری میپذیرند كه دخترشان به شهر دیگری برای كسب علم مسافرت كند.
به بهر حال باید گفت همزمان با رشد تحصیلات زنان، بسیاری از زنان با موانع سنتی جامعه خود مواجه میشوند. حضور زنان در عرصههای آموزشی افزایش یافته اما تفكر حاكم همچنان مردانه است. از جمله آثار این امر، محدودیتهای بیشتری است كه زنان در زمینه فرصتهای شغلی دارند، در نتیحه زنان ممكن است با دیدن این محدودیتها سرخورده شده و به سوی اعمال مجرمانه سوق پیدا كنند. اگر تا بیست سال پیش، دختران ایرانی به اقتضای نوع تربیت و سطح تحصیلات خود عمدتاً فقط به فعالیتهای خانهداری میپرداختند، امروزه ایجاد محدودیت در ایفای نقشهای اجتماعی باعث سرخوردگی آنها میشود. در ادامه باید گفت علیرغم رشد سطح علمی و آموزشی بانوان ایرانی، تربیتی كه خانوادهها در رابطه با فرزندان خود به كار میبرند هنوز جنبة سنتی دارد. مثلاً در اختلافات زناشویی بیشتر زنان بزهدیده هستند كه این امر را میتوان در نتیجه اختلاف دیدگاه زن (تحصیل كرده) و مرد (سنّتی) دانست.
7- افزایش حضور اجتماعی زنان در جامعه اعم از مجامع دولتی، نهادهای مدنی و مشاغل آزاد (فروشنده، راننده و ...) كه این حضور اجتماعی زمینه ایجاد تنش و اصطكاك منافع با دیگران را ایجاد میكند و بالتبع باعث تغییراتی در نرخ بزهكاری زنان میشود.
فایل ورد 88 ص